Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، نخستین پرسشی که از ماجراجویی اسرائیل مطرح می‌شود، این است که اهداف پشت پرده خودزنی دریایی رژیم صهیونیستی و حمایت و استقبال فوری وزرای خارجه انگلیس و آمریکا و به راه انداختن هیاهوی تبلیغاتی و موج شایعات بی اساس پس از آن چیست؟

بطور کلی می‌توان پاسخ این پرسش را در موارد زیر تحلیل کرد:

۱.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

صهیونیست‌ها اقدام به یک‌عملیات هماهنگ در خلیج فارس نموده‌اند که با انفجار در یک نفتکش"ام تی مرسر استریت" در کرایه رژیم صهیونیستی و کشته شدن دو تبعه رومانیایی و انگلیسی آغاز شد و پس از آن بیانیه‌های حمایت از رژیم صهیونیستی از سوی وزیر خارجه انگلیس، آمریکا، کانادا، رومانی و ناتو و تهدید انگلیس و آمریکا به پاسخ جمعی منتشر شد و بدون آنکه کوچک‌ترین دلیل یا قرینه‌ای از انتساب این امر به ایران ارائه کنند به اتهام زنی و محکوم کردن ایران و به راه انداختن هیاهو‌های تبلیغاتی مبادرت ورزیدند.

۲. صهیونیست‌ها در خودزنی و سناریو‌های نظامی و فریب، مسبوق به سابقه می‌باشند و چنانچه در خاطرات گلدا مایر نخست وزیر این رژیم، عنوان شده است کشتی اتباع مهاجرت معکوس یهودی از اسرائیل را به دستور وی توسط موساد منفجر کردند و فلسطینی‌ها را محکوم کردند ولی هدفشان جلوگیری از روند مهاجرت معکوس از سرزمین‌های اشغالی بود.

کارشناسان امور رژیم صهیونیستی انفجار آمیای در آرژانتین و کشتار تعدادی یهودی در یک کنیسه و چند واقعه تروریستی مشکوک در فرانسه از جمله واقعه شارلی ابدو را به دست داعش و بر اساس شواهد و دلایل مختلف منتسب به رژیم صهیونیستی و خودزنی توسط موساد می‌دانند.

۳. بدنبال اصابت مشکوک این نفتکش خالی در سواحل نزدیک به عمان، شایعات خبری نیز جهت بحرانی نمایش دادن وضعیت در خلیج فارس و تعرض به دیگر کشتی‌ها از جمله کشتی اماراتی در بندر فجیره امارات منتشر شد که بی پایه و اساس بود و این در حالیست که بندر فجیره امارات در اختیار نیروی دریایی امریکاست!

۴. این جنگ تبلیغاتی و خودزنی صهیونیست‌ها که در آن دو تبعه انگلیسی و رومانی را نیز به قتل رساندند، در هماهنگی کامل با امریکایی‌ها و انگلیس با چند هدف صورت می‌گیرد:

-صهیونیست‌ها حیات و بقای خود را در ناامنی و جنگ دنبال می‌کنند و همواره در فضای جنگی زندگی کرده‌اند و این روز‌ها از حضور نفتکش‌های ایران و فروش نفت ایران به سوریه و لبنان بشدت عصبانی هستند لذا می‌خواهند بهانه و مشروعیتی برای زدن نفتکش‌های ایرانی در سواحل سوریه و لبنان داشته باشند و چون در جنگ دریایی از محدودیت برخوردارند به دنبال جلب حمایت ارتش آمریکا و انگلیس هستند تا ضربات رژیم صهیونیستی به نفتکش‌های ایرانی مانع مبادلات اقتصادی به نفع ایران سوریه و لبنان شوند و ایران نیز با محاسبه درگیر نشدن با انگلیس و آمریکا در مقابله به مثل در مقابل دزدی و بحران سازی دریایی اسرائیل، بدون واکنش بماند.

-آمریکایی‌ها این وقایع را فشاری به دولت جدید ایران برای بازگشت به مذاکرات برجامی و پذیرش مذاکره در مورد محدود سازی پهپاد‌ها و نفود منطقه‌ای ایران می‌دانند. ایران در بازگشت به دور هفتم مذاکرات وین با ادامه تحقیر آمریکا به عدم حضور دور میز مذاکره تا زمان عمل به تعهداتش که توسط آمریکا نقض شده است، بدون شرطی کردن اقتصادش به برجام و از موضع قدرت و طلبکاری و مقصر بودن آمریکا در مذاکرات حاضر خواهد شد و این موضع آمریکا را در ائتلاف علیه ایران بشدت تضعیف خواهد کرد و آمریکا با همه تلاش‌های تبلیغاتی اش برای مقصر جلوه دادن ایران در مرگ برجام ناکام مانده است؛ زیرا آمریکا رسماً از برجام خارج شد و اگر خواهان بازگشت مورد ادعای بایدن بود با یک دستور به برجام و تعلیق تحریم‌ها می‌پرداخت. ولی بایدن و امریکایی‌ها همانطور که صریحاً گفته‌اند بدون برداشتن تحریم‌ها و عمل به تعهدات خود خواهان برجام جدید و وسیع‌تر هستند.

- آمریکایی‌ها برای فشار به ایران به یک فضای تهدیدانگاری علیه ایران و اجماع سازی جدی‌تر نیازمند هستند تا فضای صادرات حیاتی نفت و مشتقات آن از خلیج فارس به چین و کره جنوبی و دیگر کشور‌ها را تحت سیطره خود در اورند. در حالی که اکنون خلیج فارس تحت اشراف جمهوری اسلامی ایران از ثبات کشتیرانی برخوردار است.

- نه ایران نه هیچ‌یک از متحدانش در عملیات هدف قرار گرفتن نفتکش صهیونیست‌ها دخالتی نداشته‌اند و بندر فجیره نیز در اختیار ارتش امریکاست پس کاملاً واضح است که این یک سناریوی ساختگی با مدیریت صهیونیستی، انگلیسی و امریکایی، برای ایجاد ائتلاف و فشار و اجماع سازی جدید و بهانه‌ای برای اعمال تحریم‌های جدید برای فشار بیشتر به دولت جدید ایران و همزمان چین است.

اگر چه بعید است تحریم جدیدی باقی مانده باشد، ولی ناامن سازی بندر‌ها و فشار همزمان به اقتصاد چین، با هیاهوی عملیات رسانه‌ای و فشار به صادرات فراورده‌های نفتی و میعانات گازی ایران به شرق اسیا و اختلال در آن برای فشار همزمان به ایران و چین و تلاش دوم برای ایجاد یک ائتلاف دریایی در خلیج فارس از اهداف اصلی امریکایی هاست.
پنج. از زمان روی کار امدن تیم بایدن که تمامی عوامل سیاست خارجی و امنیت ملی امریکایی را بطور تقریباً صددرصد مهره‌های صهیونیستی تشکیل داده‌اند باید شاهد نظامی گری بیشتر علیه روسیه و چین و ایران به نفع منافع رژیم صهیونیستی باشیم.

امریکایی‌ها وقتی در تسلط بر تنگه هرمز و خلیج فارس در سال‌های اخیر، دچار عقب نشینی ذلت بار و بی سابقه‌ای شدند. با تجاوز نیابتی به یمن، قصد داشتند با تسلط بر آبراه باب المندب، معادله نظامی گری و ناامن سازی را به نفع خود تغییر دهند که با شکست سعودی‌ها به رغم همه حمایت‌های اطلاعاتی و نظامی ارتش آمریکا و رژیم صهیونیستی از سعودی‌ها، همراه شد؛ لذا یک بار دیگر تلاش می‌کنند با ائتلاف سازی، ضعف خود را در تسلط بر خلیج فارس دنبال کنند.

به نظر می‌رسد ارتش آمریکا با همه تلاش خود برای ماندن در سوریه و عراق، نخواهد توانست از عواقب و هزینه ترور وحشیانه سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس در امان بماند و ناگزیر از ترک سوریه و عراق با تحمل ضربات سنگین‌تر در روز‌های اینده از سوی ارتش سوریه و نیرو‌های مقاومت علیه اشغالگری آمریکا در عراق خواهد بود و با مدیریت ناامنی و بی ثبات سازی خلیج فارس برای ایجاد ائتلاف علیه ایران، موفق نخواهد شد.

رژیم صهیونیستی نیز جایی در منطقه خلیج فارس و دریای عمان ندارد و با خودزنی و سناریوسازی نیز نمی‌تواند برای خود مصونیت ایجاد کند و کشور ماجراجوی منطقه یعنی امارات نیز که تن به اشغال پایگاه‌های نظامی متعدد خود به امریکایی‌ها داده است بازی بسیار خطرناکی با اتش در منطقه می‌کند.

منبع: مهر

انتهای پیام/

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: تل آویو نفتکش صهیونیستی رژیم صهیونیستی امریکایی ها صهیونیست ها خلیج فارس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۷۲۵۲۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

استفاده کشورهای شیخ نشین خلیج فارس از کارت روسیه و چین/ دیگر خبری از ذبح گاوهای شیرده برای آمریکا نیست

به گزارش خبرآنلاین محمد مسجدجامعی در تشریح وضعیت کشورهای شیخ نشین خلیج فارس گفت: هم اکنون اینان در چهارمین مرحله تحول تاریخی خود هستند. مرحله نخست به وضعیت آنان به قبل از کشف نفت بازمی‌گردد، مرحله دوم به پس از آن که تا اواخر قرن بیستم و اوائل دهه اول قرن بیست و یکم ادامه یافت، مرحله سوم به تمایل آنان به بازکردن جامعه خود و وارد شدن به گونه‌ای فعال به دنیای جدید و هماهنگ شدن و تعامل کردن با آن و حتی نقش داشتن در آن؛ و مرحله چهارم که در سال‌های اخیر و خاصه پس از جنگ اوکراین آغاز شده، «توسعه‌مداری» آنها است. از مرحله دوم به بعد نوعی هماهنگی بین حاکمیت و نخبگان و توده مردم و خاصه جوانان وجود داشته و دارد. نخبگانی که هر روز بیشتر و آشناتر و با هوش‌تر می‌شوند و جوانانی که بیش از آنکه در فضای جامعه خود زندگی کنند، در فضای مجازی رشد یابنده موجود، زندگی می‌کنند.

و امّا توضیح مختصر هریک

الف) قبل از کشف نفت: عموم اینان در شرائط تاریخی خاص خود زندگی می‌کردند، خصوصاً آنان‌ که در صحرا بودند. استثناء تا حدودی بحرین بود که به دلیل کشاورز بودن مردمش و ارتباط وثیق‌اش با ایران و میراث غنی شیعی بودنش، وضعیتی متفاوت داشت. مضافاً که محل استقرار انگلیس‌ها بود و از آنجا مجموعه خلیج فارس و شیخ نشین‌ها را مدیریت می‌کردند. مضافاً که اولین چاه نفت در این کشور، به بهره‌برداری رسید؛ و این به نوبه خود تفاوتی بزرگ بین او و شیخ‌نشین‌های دیگر ایجاد کرد. تفاوتی که تقریباً نیم قرن ادامه یافت. استثناء دوم کویت بود که به دلیل موقعیت جغرافیایی و رابطه تنگاتنگش با ایران و عراق و نیز هند و جریان‌های عربی اوائل قرن بیستم، شرائطی متفاوت داشت. به جز این دو، زندگانی بقیه در همان چارچوب قبیله‌ای و عشیره‌ای بود و علیرغم رفت‌وآمد دائمی حجاج، تغییر چشمگیری را در عربستان شاهد نبودیم. تغییراتی که وجود داشت در همان دو شهر زیارتی و تا حدودی بندر جده بود. این بدین معنی بود که اینان تا قبل از دهه پنجاه قرن بیستم در همان شرائط تاریخی قبلی می‌زیستند.

ب) دوران پس از نفت: در دهه پنجاه شاهد استخراج وسیع نفت در عربستان و کویت هستیم و مدتی بعد، در شیخ نشین‌های دیگر و با تأخیر در عمان. ثروتی کلان و در مدتی کوتاه به جوامعی کم جمعیت و در مقایسه با سایر جهان سومیان توسعه نایافته و با ساختارهایی قبیله‌ای و عشیره‌ای، وارد می‌شود. همزمان با چنین جریانی‌ جهان عرب در غلیان سیاسی و فکری و احساساتی است. همه جا صحبت از وحدت عربی و مقابله با امپریالیسم و استعمار و مقابله با ارتجاع و عقب‌ماندگی است و اینان نمادهای همین ارتجاعی هستند که شدیداً مورد انتقاد است و به قدرت‌هایی وابسته هستند که کمر به مقابله با آنان بسته‌اند و از ثروتی برخوردارند که از نظر انقلابیون آن ایام، متعلق به مجموعه اعراب است.

در چنین کش و قوسی آنان فرا می‌گیرند چگونه از ثروت به دست آمده استفاده کنند و از آن لذت ببرند و در کنار این همه چگونه از کنار خطرات بگذرند، بدون آنکه با آن مواجه شوند و مهمتر اینکه چگونه امنیت را خود را تأمین کرده و چگونه با صاحبان قدرت جهانی و منطقه‌ای معامله کنند. اصل لذت از زندگی و ثروت خدادادی است و از کنار خطرات و چالش‌ها گذشتن و با آنها درگیر نشدن و بهای گذر از تهدید را پرداختن.

این جریان تا دهه نود ادامه می‌یابد و نظام دو قطبی قبل از دهه نود، پشتوانه‌ای است برای استمرار و موفقیت این سیاست. البته اشغال کویت ضربه شوک‌آوری است و سقوط بلوک شرق محاسبات قبلی را برهم می‌ریزد و زمینه را برای چرخش جدیدی فراهم می‌آورد.

ج) چرخش جدید از قطر آغاز می‌شود و به تدریج گسترش و عمق می‌یابد. قطر کوچک تصمیم می‌گیرد از سیاست «پای در دامن کشانه» بیرون آید و در صحنه منطقه‌ای و بعدها جهانی، ایفای نقش کند که البته مورد توافق قدرت‌های آن روز و خصوصاً قدرت‌های آنگلوساکسونی هست.

آنها می‌کوشند زیرساخت‌های پرداختن به چنین سیاستی را فراهم آورند. سیاستی که «باز» است و «تعامل‌کننده» و ثروت انبوه پترودلاری را پشتوانه دارد. از شبکه الجزیره گرفته تا هواپیمایی قطری و هتل‌ها و سالن‌های مختلف گردهم‌آیی و تا استادیوم‌های ورزشی و تاسیس شعبه‌های دانشگاه‌های معتبر غربی و البته در پیش گرفتن سیاستی میانجی‌گرایانه.

توفیق قطری‌ها بقیه و خصوصاً عربستان و امارات را به اتخاذ چنین سیاستی تحریک و تشویق کرد و البته عوامل داخلی دیگری، خاصه در عربستان، وجود داشت. از اواخر دوران ملک عبدالله و نیز ولایت‌عهدی محمد بن زائد شاهد چنین تحولی هستیم و دیگران نیز به نسبت‌های مختلفی چنین راهی را انتخاب کردند. پس از درگذشت عبدالله و امیر امارات، چنین سیاستی به سیاست حاکم، چه در امور داخلی و چه خارجی، تبدیل شد.

بدین ترتیب مرحله سوم تاریخی آنان به سرعت شکل گرفت و به اوج خود رسید. تمایل به ورود به صحنه‌های جهانی و منطقه‌ای و حضور فعال در این دو، و زمینه‌سازی برای نیل به چنین حضوری. در کنار آن سبک کردن و یا برداشتن محدودیت‌های اجتماعی و سنتی. اگرچه محدودیت‌ها در مورد آزادی‌های سیاسی و حقوق شهروندی به قوت خود باقی می‌ماند و بلکه تشدید می‌شود. در کنار این همه فراهم آوردن بستری مناسب‌تر برای رشد اقتصاد آزاد و اقتصاد غیر نفتی و مسئله توریسم و تلاش برای قرار گرفتن در مسیر راه‌های مواصلاتی. به صحنه آمدن غیر مترقّبه ترامپ که سیاست خاورمیانه‌ای کاملاً متفاوتی با اوباما داشت، به این جریان کمک شایانی کرد.

عامل بسیار موثر دیگر آغاز انقلاب‌های عربی بود. آنها پس از کمی تأخیر احساس کردند که اگر میدان‌داری نکنند خود مشمول این انقلاب‌ها قرار خواهند گرفت. به ویژه که در ماه‌های نخست، در عموم این کشورها علائمی از نارضایتی و اعتراض وجود داشت. یکی از مهم‌ترین عوامل در کنترل این انقلاب‌ها خاصه در مصر و بحرین، ورود برخی از همین کشورها بود، چنانکه گسترش نارضایتی‌ها و اعتراض‌ها در سوریه که به جنگ داخلی خانمان‌سوزی انجامید نیز، به دلیل حضور و تحریک برخی از آنان بود.

د) و بالاخره چهارمین مرحله با جرقه جنگ اوکراین آغاز شد. بحران کرونا و بسته شدن بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته صنعتی و کمبود نقدینگی در آنها به نوعی انظار را متوجه این منطقه ساخت؛ اما نقطه عطف بزرگ، جنگ اوکراین بود. این جنگ‌ معادلات را در سطح جهانی و خاصه در سطح منطقه ما، به کلی دگرگون ساخت.

مجموعه غرب در کنار اوکراین و در برابر روسیه قرار گرفت. ترس ایجاد شده از رشد چشمگیر چین خصوصاً به لحاظ تکنولوژیکی و اقتصادی و مالی که از اوائل دهه دوم قرن بیست و یکم انظار را به سوی خود جلب کرده بود، نوعی چالش با چین را موجب شد؛ تا آنجا که در دور دوم ریاست جمهوری اوباما اولویت اول سیاست خارجی امریکا، مهار چین بود. جریانی که پیوسته ادامه یافت و تشدید گردید. آنها در چهره چین رقیب و بلکه دشمن آینده خود را می‌دیدند.

جورج سورس معروف در کنفرانس داووس صریحا گفت اگر چین در زمینه‌ تکنولوژی الکترونیک از ما سبقت گیرد برای همیشه ما در حاشیه قرار خواهیم گرفت. در جریان داستان کرونا آنان کوشیدند به حداکثر ممکن چین هراسی را گسترش دهند.

در چنین شرائطی جنگ اوکراین به گونه‌ غیر مترقبّه‌ای اتفاق افتاد و طبیعی بود چین و علیرغم سیاست فوق ‌العاده محافظه‌کارانه‌اش، در کنار روسیه قرار گیرد. از این زاویه شکست روسیه در این جنگ به عنوانی شکست چین هم بود و لذا کم و بیش تمامی غربیان بدان اهتمام داشتند.

در این میان صدور گاز روسیه به اروپا قطع شد و این جریان مشکلات اقتصادی و صنعتی و معیشتی فراوانی به وجود آورد. مجموعه غرب و خاصه اروپا به دنبال منابع جدید انرژی بود. از ونزوئلا گرفته تا غرب و شمال افریقا و در این گیرودار همه چشم‌ها متوجه خلیج فارس و شیخ نشین‌هایش شد.

آنان که از مدتی پیش به دنبال حضوری بین المللی بودند، از چنین جریانی به شدت استقبال کردند و نتیجه آن روی‌آوری و استقبال این بود که همه سوابق منفی از مسائل مختلف حقوق بشری گرفته تا موضوع اولویت داشتن دموکراسی و انتخابات و حتی قتل قاشقچی، به فراموشی سپرده شد. گویی رهبران کشورهای بزرگ غربی جهت جلب نظر و حمایت این کشورها، به نوعی مسابقه گذاشته بودند.

تحولات صورت گرفته در طبقه نخبه سعودی و شیخ نشین‌ها، آنان را با قواعد بازی آشنا کرده بود و اینان از شرائط جدید به خوبی استفاده کردند. بدین معنی که توانستند جهت چانه‌زنی با امریکایی‌ها، از ورق روسیه و چین استفاده کنند و چنین کرده و می‌کنند.

اصولاً کیفیت برخورد امریکایی‌ها با اینان قبل و بعد از جنگ اوکراین قابل مقایسه نیست. دیگر از آنچه ترامپ در مورد گاوهای شیرده و ذبح آنان می‌گفت، خبری نیست حتی اگر احیاناً باز هم انتخاب شود، نمی‌تواند چنین بگوید. در اولین ملاقات ترامپ و امیر کویت، شیخ صباح، تنها به او پنج دقیقه وقت داد و در طی آن گفت قرارداد همکاری‌ با چین را لغو کند؛ همین و تمام. امّا در حال حاضر داستان به کلی تغییر یافته است.

این صرفاً در مورد امریکایی‌ها نیست، روس‌ها و چینی‌ها هم کم و بیش چنین سیاستی در پیش گرفته‌اند. آنان به شیوه‌ای متفاوت با گذشته با آنان گفتگو می‌کنند. به واقع احساس می‌کنند که اینان در موقعیت فراتری قرار گرفته‌اند. در پائیز ۲۰۲۲ امیر امارات سفری به روسیه داشت. پوتین شخصاً به استقبال او رفت؛ همچنانکه شخصاً او را بدرقه کرد و به دلیل سردی هوا و عدم وجود لباس گرم امیر، کاپشن خود را به او داد. چنین مسائلی به واقع برای اولین بار است که اتفاق می‌افتد.

در سایه چنین تحولاتی آنان به فکر نهادینه ‌کردن توسعه صنعتی و اقتصادی و زیربنایی خود افتادند و برای نخستین بار است که سیاست غالب آنها سیاستی «توسعه‌مدارانه» است. آنچه به آنها کمک می‌کند بهره‌گیری از رقابت بین سه رقیب موجود یعنی آمریکا و روسیه و چین است و به همین ترتیب بهره گرفتن از ظرفیت کشورهای دیگری چون انگلستان و فرانسه و هند. آنان یاد گرفته‌اند که جهت توسعه هرچه بیشتر و سریع‌تر، چگونه از رقابت‌های آشکار و نهفته آنها، سود برند.

برنامه‌های توسعه‌ای بلندمدت و کوتاه‌مدت آنان قابل تأمل است. حتی کشور عمیقاً محافظه‌کار و محتاطی همچون عمان، برنامه‌های فراوانی را برای خود تنظیم کرده است. وضعیت جدید بین‌المللی و برآمدن چین و روسیه و تضعیف نسبی موقعیّت امریکا و مجموعه غرب این مجموعه را به طراحی و تعقیب برنامه‌های توسعه‌مدارانه تشویق کرده است. آنچه در این مورد ترغیب‌کننده است رشد سریع آسیا است و اینکه به قدرت بزرگ و مسلط اقتصادی و صنعتی و تجاری جهان آینده تبدیل خواهد شد.

مایل بودم در مورد جنگ غزه و بازتاب‌هایش بر روی این کشورها صحبت کنم که به دلیل کمی وقت در فرصتی دیگر بدان پرداخته خواهد شد. تنها به یک نکته اشاره می‌شود و آن اینکه بعید به نظر می‌آید تحولات بزرگی را که جنگ اوکراین برای این کشورها درپی داشت، جنگ غزه بتواند داشته باشد و منشأ دگرگونی‌های بزرگی شود و البته آن را دلائل فراوانی است.

>>>متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

ژئوپلیتیک خلیج فارس؛ شیخ‌نشین‌ها و عربستان

311311

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1904249

دیگر خبرها

  • بازنگری واشنگتن در ارسال تسلیحات به تل آویو درصورت حمله به رفح
  • استفاده کشورهای شیخ نشین خلیج فارس از کارت روسیه و چین/ دیگر خبری از ذبح گاوهای شیرده برای آمریکا نیست
  • ادعای مقام آمریکایی درباره توقف ارسال محموله مهمات به تل‌آویو
  • حمله پهپادی یمن به ناو جنگی ایتالیا در خلیج عدن/ زخمی شدن ده ها سرباز ناتو در سوئد/ قتل یک بازرگان مشهور اسرائیلی در اسکندریه مصر/ آماده شدن مجلس نمایندگان آمریکا برای تحریم مقامات دیوان بین‌المللی کیفری
  • واشنگتن: ارسال تسلیحات و مهمات آمریکایی به اسرائیل متوقف شد
  • اهداف حمله اسرائیل به رفح به روایت سی ان ان
  • زدوخورد معترضان اسرائیلی با عناصر پلیس در اراضی اشغالی
  • عملیات نظامی در رفح با مخالفت واشنگتن مواجه می‌شود
  • آتش‌بس یا تقسیم کار واشنگتن و تل‌آویو برای ادامه جنایت‌گری؟
  • گفتگوی وزیر جنگ آمریکا با همتای اسرائیلی خود درباره رفح